سفارش تبلیغ
صبا ویژن

GoOokeloOM

صفحه خانگی پارسی یار درباره

تنهایی

    نظر

آره!

تنهام!

هیشکی از این حلقه ای که داشتیم نمونده...

میاین میرین ولی...

ولی اون شوروشوق دیگه نیست.

نمیدونم چیکار باید بکنم؟

اما خب...

ولش!

اومدم بعد از چند وقت بگم هنوزم میام وب و دورادور حواسم هس اما چون هیشکی نبود نمیومدم البته از خونه هم نمیتونم وصل شم نت و اوضاع قاراش میشه...

اینم میذارم  تا شاید اونایی که حرف دل نوشتن رو آپ نمیدونن ناراحت نشن... البته اگه از شعر هم بدشون نیاد

( دوس داشتم یه بحث رو شروع میکردم تا اینجا یه فائده ای داشته باشه اما چه کنم که کسی نیست! )

 

لحظه دیدار

لحظه دیدار نزدیک است

باز من دیوانه ام ، مستم؛

باز می لرزد دلم ، دستم

باز گویی در جهان دیگری هستم

های! نخراشی به غفلت گونه ام ، تیغ!

های! نپریشی صفای زلفکم را ، دست!

و آبرویم را نریزی ، دل!

- لحظه دیدار نزدیک است


دلتنگم!

سلام...

امیدوارم حال همگی خوب باشه!

اینجانب ماه تیکه..

اینجا هم مدرسه!

می خوام یه شعر جدید بذارم...

راستش رو بخواین دلم واس خیلیا تنگیده و ازتون می خوام واسم دعا کنین تا دوباره ببینمشون!

دریچه

ما چون دو دریچه روبروی هم

آگاه زهر بگو مگوی هم

هرروز سلام و پرسش و خنده

هرروز قرار روز آینده

عمر آیینه ی بهشت، اما... آه

بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه

اکنون دل من شکسته و خسته است

زیرا یکی از دریچه ها بسته است

نه مهر فسون ، نه ماه جادو کرد

نفرین به سفر که هرچه کرد او کرد

.

.

.

 


تولد داریم اونم نه یکی

برای اولین بار ماه تیکه و وروجک دو تایی با هم تقدیم می کنند:
**************************************************************************
اول از همه سلام! اونم صدتا... حالا اگه دوست داشتین هزارتا.
دوم :..............
امروز 9 آبان :تولد مغرور مبارک!
پس فردا 11 آبان :تولد ساشا مبارک!
فردای پس فردا 12 آبان :تولد هابیل مبارک!
فعلا!



روز جهانی فوضولی

سلام به همگی!
بعد اون آپ ناراحت کننده ی وروجک(وروجکم یه وقت بهت بر نخوره.البته تو که ازاین اخلاقا نداری ولی خب...) می خوام بگم:
امروز روز جهانی فوضولیه!
یه سوالی که ته دلتون مونده و نپرسیدین میتونین ازم بپرسین.
البته قول نمیدم جواب بدم اما تمام سعی مو میکنم که جواب بدم!!!!!!
( حالا بپرسین ببینم چی میشه )
فعلا!

_____________________________________________________________

وروجک نوشت:

سلام بر همگی.امیدوارم همتون شاد باشید

بنابر سوالاتی که شما عزیزان در مورد علت غیبت ما پرسیدین باید بگم"ما جای دوری نبودیم.زیر همین آسمون خدا.علت آپ نکردنمون هم زیاد شدن درسا و خرخونی من و ماه تیکه نبود.فقط موضوع برای پست جدید نداشتیم.این پست رو هم ماه تیکه گذاشته.وگرنه من حالا حالا ها آپ نمیکردم"

موضوع این پست اینه که در یکی از روزای خدا، من بدبخت این مطلبو با اندکی تفاوت از طریق اس ام اس(فارسی را پاس بداریم-*پیام کوتاه*-)برای ماه تیکه فرستادم

سوال ماه تیکه از من((عاشق کسی شدی یا هستی؟))بنده با دیدن این سوال کمی تا قسمتی دهنم وا ماند و بعد از دقایقی که به خود آمدم،جوابش را دادم((نــــــــــــــــــــه...))

گفتم اینو به یکی دیگه هم بفرستم.که از بخت خوب ما،سوال شخص دیگه این بود:

((این روزا خیلی تو فکر هستی و اندرون خودتی. پای کسی وسطه؟؟))  

و من برای بار دوم دهنم وا موند.بعدش با خودم گفتم اصلا دیگه این اس ام اسو به کسی نمیدم.اما پشیمون شدم.خودمو توجیه کردم که همه مثل این دوتا نیستن.پس به نفر سوم فرستادم و سوال ایشون:

((چرا جدیدا متحول گشتی؟؟))

ای خدااااااااااااا،یعنی واقعا شماها سوال دیگه به ذهنتون نمیرسه؟؟؟؟-----من فقط کمی دلم گرفته.به خدا عاشق نیستم-----

ماه تیکه گفت این مطلب موضوع پست جدیدمون بشه و من گفتم باشه

امروز داشتم نظرارو میخوندم که ملودی جان برای بار چهارم این سوالو پرسید(تا چهار نشه-بازی نشه.البته فکر کنم از ماه تیکه پرسید.چون این آپ توسط ماه تیکه بود)

((تا حالا عاشق شدی؟))

این تقصیر ما نیست

عشق یه چیز مبهم و گنگه و هم چنین هیجان انگیز که ما تمایل داریم همیشه ازش سر در بیاریم

فعلا همین

 

 


تالٌی!

سلااااااااااااااااااااااااااااااام.

یه سلام بلند به بلندی روزهایی که نبودیم!

چی؟ کجا بودیم؟

کِز کرده بودیم گوشه ی دیوار.

واس چی؟

واس این که کارت اینترنتمون تموم شده بود دیگه!!!!!!!!

دِ ما فقیر فقرا باید با کارت بیایم اینترنت...

هی!

دست رو دلم نذارین که خوووووووووووووونه...

البته الان هم با کارت داداشم اومدم اینترنت!

قابل ذکره که من و داداشم داریم!!!

یعنی کارت من کارت اون و کارت اون کارت من نی!

حالا...

اینم از آپی که قرار بود 1شنبه بذاریم (البته با تاخیر)

که احساس میکنم کمی تا قسمتی مربوط به آپِ عشق هم هست!

البته عشق با ازدواج متفاوته...

 

حلقه

دخترک خنده کنان گفت که چیست

راز این حلقه زر

راز این حلقه که انگشت مرا

اینچنین تنگ گرفته ست به بر

راز این حلقه که درچهره ی او

این همه تابش و رخشندگی است؟

مرد حیران شد و گفت:

حلقه ی خوش بختی است،حلقه ی زندگی است.

همه گفتند: مبارک باشد.

دخترک گفت:دریغا که مرا

باز در معنی آن شک باشد!

سال ها رفت و شبی

زنی افسرده نظر کرد بر آن حلقه ی زر؛

دید در نقش فروزنده ی او

روز هایی که به امید وفای شوهر

به هدر رفته ، هدر...

زن پریشان شد و نالید که وای

وای،این حلقه که در چهره ی او

باز هم تابش و رخشندگی است،

حلقه ی بردگی و بندگی است.

فروغ فرخزاد

 

فعلا!

نظر یادتون نره!


خداحافظ!

خداحافظ!

من نمیدونم چه اتفاقی افتاده اما همین اول بگم که دیگه نمی خوام این وبلاگ رو ادامه بدم.قرار بود بچه های  c1این وبلاگ رو داشته باشن اما نه به ما سر زدن و اونایی هم که سر زدن به جز چند نفر نظر ندادن!

هی!

همین جا از دوستانی که لینکیدمشون از همه ی اونایی که کمی تا قسمتی دوسشون داشتم اما برعکس همیشه چون تو دنیای واقعی نبوده یا چیز دیگه نمیدونم به هر حال از دستشون ندادم تشکر میکنم و امیدوارم اگه از من بدی دیدن حلالم کنن.

دل نوشته(محمد امین)

تمام زندگی من (علیرضا)

صدای پای عشق(آمی و هابیل)

آسمان کویر(نفس)

چرا گرفته دلت؟ (میترا)

دفترچه خاطرات (سهیلا)

Fernando(آرش)

شیطونک(الی)

استاد محمد حسین شهریار(محمد حسین)

عاشقان مهاجر(امین و نیلوفر)

hamechi(پریا)

دل نوشته ها و عکس های عاشقانه(امین و نیلوفر)

عاشقانه برای عشقم(امین و نیلوفر)

باران خدا(حمید)

خزان آرزوها(الهام)

عشق(آرمین)

قندون خندون(ملودی)

کمی بالا تر از سطح دریا(آرش)

زیبای یاری دهنده(المیرا)

محرمانه

پاداش دلم(غریب آشنا)

آسمان فرصت خوبی است اگر پر بکشیم!(فرنوش-حدیثه)

جریان در دستان من است(فرناز)

گرگ زرد(تکست رپ)

خطیرکوه بهشت ایران

چهار دیواری اختیاری(وحید)

نســـــــــــل ما(دختر آسمان-حدیث)

دخترک نقره ای(رها)

Peyman014

شهدای خطیرکوه(لاله)

آلاچیق شعر عاشقانه(سپیده)

پاتوق دختر&پسر(امیر) 

قالب های بهاربیست

گرچه تو رو از لیست لینک هام پاک کردم اما تو هم به یادم می مونی:بنویسیم عشق بخوانیم مزخرف(مغرور)

مطمئنا من بر میگردم و شک نکنین که آدرس وبلاگ جدیدمو به همتون میدم.(مطمئا باشین)

اما این اتفاق به احتمال زیاد تابستون بعدی اتفاق می افته!

این بود اون تصمیم ناراحت کننده ای که گرفته بودم ، وروجک!

من نمی خواستم این تصمیمو به این زودی انجام بدم اما تنها دلیلی که می تونم واسه اینکه وروجک منو "شما" صدا کنه پیدا کنم این وبلاگه! این وبلاگ بدون من هم میتونه ادامه داشته باشه...

خیلی ناراحتم!

25درصد احتمال میدم که ناراحتی وروجک مربوط به این وبلاگ باشه پس من می خوام از این وبلاگ دور باشم!

شاید بعدا که یه وبلاگ دیگه با یه اسم دیگه ساختم گوکلوم رو لینک کنم اما از شما دوستان عزیزم خواهش میکنم که ماه تیکه رو از یاد نبرین و از این اسم جایی استفاده نکنین!

بذارین بمیره!

فعلا!

خداحافظ!


فقط یک نفر

ما تصمیم گرفتیم از این به بعد 1 شنبه ها آپ کنیم. پس هر 1شنبه به ما سر بزنین.

البته تولد دوستان از یاد نخواهد رفت(اون آپ مخصوصه)

فقط یک نفر

آرتور آش یکی از قهرمانان فراموش نشدنی دنیای تنیس بود.آرتور که اولین قهرمان سیاه پوست جام ویمبلدون-معتبرترین مسابقات تنیس جهان – محسوب میشد، سرنوشت تلخی پیدا کرد؛ چرا که در دهه90 به خاطر تزریق خون آلوده«هنگام جراحی آپاندیس»دچار ویروسHIV شد و ایدز گرفت. یک روز در اواخر عمرش خواهر14 ساله اش رو به برادر کرد و گفت:من هر روز از خدا می پرسم،چرا آرتور؟چرا برادر من؟چرا او که قهرمان جهان است باید بر اثر اشتباه دیگران مبتلا به ایدز شود؟ آرتور که همیشه یک مسیحی معتقد بود، در پاسخ به خواهرش گفت:-گوش کن آنینا...،در هر 10سال،50میلیون نفر به تنیس علاقه مند می شوند، از بین آنها 5میلیون نفر شانس خود را امتحان می کنند و 500هزار نفرشان تنیس یاد می گیرند که50هزار نفرشان حرفه ای می شوند . فقط500نفر از آنها می توانند وارد رنکینگ جهانی تنیس شوند، از بین آنها 50نفر موفق می شوند به ویمبلدون راه پیدا کنند و 4 نفرشان به نیمه نهایی می رسند فقط یک نفرشان قهرمان معتبرترین جام تنیس جهان می شود، حالا صادقانه بگو: آیا هرگز از خودت پرسیده ای چرا فقط برادر من قهرمان شد؟ پس حالا هم تقدیر را بپذیر!