هییییییییییی! :دی :دی :دی هییییییییی!
بهش اشاره کردم: بزنه تو گوشم؛ زد....
گفتم: دلت میاد؟
گفت : نه!
بهش اشاره کردم: بزنه تو گوشم؛ زد....
گفتم: دلت میاد؟
گفت : نه!
سایه حق
سلام عشق
سعادت روح
سلامت تن
سرمستی بهار
سکوت دعا
سرور جاودانه
این است هفت سین آریایی
==========================
باز هفت سین سرور
ماهی و تنگ بلور
سکه و سبزه و آب
نرگس و جام شراب
باز هم شادی عید
آرزوهای سپید
باز لیلای بهار
باز مجنونی بید
باز هم رنگین کمان
باز باران بهار
باز گل مست غرور
باز بلبل نغمه خوان
باز رقص دود عود
باز اسفند و گلاب
باز آن سودای ناب
کور باد چشم حسود
باز تکرار دعا
یا مقلب القلوب
یا مدبر النهار
حال ما گردان تو خوب
راه ما گردان تو راست
باز نوروز سعید
باز هم سال جدید
باز هم لاله عشق
خنده و بیم و امید
==========================
نوروز مبارک
پریروز داشتم بهت میگفتم پس تو کجایی؟ اینجایی؟ اگه آره پس چرا نیستی؟
یه دفعه شنیدم؛
بودی...
************************************************************************
پ.ن:
راضیم به رضایش...:
همین!!
روزم مبارک!
البته هنوز کلی راه باقیه...
ولی خو دیه!!!!!!!!!!
********************************************************************
********************************************************************
پ.ن:
خدا : اگر بندگانم بدانند که من چقدر به یاد آنها هستم، از فرط شادی خواهند مرد!!
************************************************************
************************************************************
پ.ن:
دلم تنگه برای گریه کردن
کجاست مادر ، کجاست گهواره ی من
همون گهواره ای که خاطرم نیست
همون امنیت حقیقی و راست
همون جایی که شاهزاده ی قصه
همیشه دختر فقیرو می خواست
همون شهری که قد خود من بود
از این دنیا ولی خیلی بزرگ تر
نه ترس سایه بود نه وحشت باد
نه من گم می شدم نه یک کبوتر
دلم تنگه برای گریه کردن
کجاست مادر، کجاست گهواره ی من
نگو بزرگ شدم نگو که تلخه
نگو گریه دیگه به من نمیاد
بیا منو ببر نوازشم کن
دلم آغوش بی دغدغه می خواد
تو این بستر پاییزی مسموم
که هر چی نفس سبزه بریده
نمی دونه کسی چه سخته موندن
مثل برگ روی شاخه ی تکیده
دلم تنگه برای گریه کردن
کجاست مادر ، کجاست گهواره ی من
ببین شکوفه ی دل بستگی هام
چقدر آسون تو ذهن باد می میره
کجاست اون دست نورانی و معجز
بگو بیاد و دستمو بگیره
کجاست مریم ناجی ، مریم پاک
چرا به یاد این شکسته تن نیست
تو رگبار هراس و بی پناهی
چرا دامن سبزش چتر من نیست
دلم تنگه برای گریه کردن
کجاست مادر ، کجاست گهواره ی من
یادت ای دوست بخیر!
بهترینم،خوبی؟
خبری نیست ز تو
دل من می خواهد که بدانی بی تو،
دلم اندازه ی دنیا تنگ است
می سپارم همه ی زندگیت را به خدا...
مهرنوش نوشت::
همرنگ جماعت نشو
قبول کن که تنهایی!!
_____________________
خدایی اگه تا امشب یکی از اونایی که مد نظرمه،یا اسمس داد یا زنگ زد<من می تونم<
_____________________________
بهت معتقدم...بیشترم معتقد شدم بهت...همه چی دست خودت...
روم نمیشه چیز دیگه ای بهت بگم!!!
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل?ها
به بوی نافه?ای کاخر صبا زان طره بگشاید
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل?ها
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد می?دارد که بربندید محمل?ها
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بی?خبر نبود ز راه و رسم منزل?ها
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل?ها
همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل?ها
حضوری گر همی?خواهی از او غایب مشو حافظ
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها
واژه ی عاشورا بین مردم این دوره واژه ی غریبی نیست
اما...
خود عاشورا یعنی نه گفتن دربرابر هرگونه ظلم...
یعنی مقاومت...
یعنی ایثار....
از اینا که بگذریم ، همه ی اینا برای یه چیز یا یه نفر معنا می گیره و اونم:
خداس!
اونو از یاد نبرین...
خیلیا میان تو ماه محرم واس خاطر ارادتی که به امام حسین دارن،کارای بد و خلاف رو میذارن کنار
غافل از اینکه کسی بالاتر از امام حسین همیشه ی همیشه هست...همیشه!!