مجنون و خدای لیلی
مجنون و خدای لیلی
روزی شخصی در حال نماز خواندن در راهی بود و مجنون بدون این که متوجه شود از بین او و مهر نمازش عبور کرد.
مرد نمازش را قطع کرد و داد زد، هی چرا بین من و خدایم فاصله انداختی؟
مجنون با خنده گفت، من که عاشق لیلی هستم تو را ندیدم تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه مرا دیدی؟
همچنان منتظر نظر های شما هستیم.