امـــــروز خیلی روز خوبی بود!!
امــــروز خیلی روز خوبی بود...
گرچه همین امــــــــروز اردوی چهار روزه شلمچه مون کنسل شد
هنوز دلم گرفته بود و صبح ، این گرفتگی تو صورتم موج میزد و
با این خبــــــر، این بغض شکسته شده ی دیشب،
نزدیک بود دوباره بشکنه...
نه به خاطر اردو ،نه...
چون دیگه نمی کشیدم.واقعا نیاز به تنفس آزاد داشتم...تو هر هوای پاک و آلوده غیر از اینجا
بدون درس...بدون غم...بدون انتظار
و باز هم بغض لعنتی ، شکست و باز هم شکست خوردم تو کنترلش و
باز هم از خودم متنفر شدم که نتونستم
ولی قرار شد فردا بریم اردو یه روزه...همینشم خیلی عالیه.خوشحالم
امــــروز خیلی روز خوبی بود...
چون تو این هفته تا همین امروز درسمو می خوندم، خیلی،
ولی از خدا می خواستم امتحانامون کنسل بشه و می شد
الان همه دعاهای درسیم فقط برآورده میشه
اما اون...بی خیال!!
آخریش،زنگ آخر عربی ، جلو نرفتــــــم و ازم نپرسید.خوشحالم
امــــروز خیلی روز خوبی بود...
مدت ها بود باهاش حرف نزده بودم.مثل یه غریبه شده بود
و من دوباره خواستم دوستم باشه....به عنوان همون بهترین دوستم باهاش حرف می زدم
حس خیلی قشنگی داشتم، وقتی نسیم صورتمو نوازش می کرد
وقتی دستم تو دستش بود
وقتی دوباره خاطراتم باهاش برام زنده شده بود...
خیلی خوشحالم
امــــروز خیلی روز خوبی بود...
هر چند تمام فکرم پیش اونی بود که نمی دونم کیه...اما میدونم دوستم نداره
هر چند سعی می کنم یه دقیقه به یادش نباشم ، اما نمی تونم
هرچند حالم از این انتظار الکی و فرضیات محال بهم میخوره
اما خوشحالم
امـــــروز خیلی روز خوبی بود...
همه صدام می کردن...همه باهام حرف می زدن
همه با من بودن
همه یعنی کیا!!!!
هم یعنی همه
خوشحالم
امـــــروز خیلی روز خوبی بود...
بعد کلی اشک و بغض ،
در نهایت تناقض ، موقع برگشت غش غش می خندیدم
خوشــــحالم
امــــــروز خیلی روز خوبی بود...
خیلیارو مرور کردم...
اونایی که همون اول فقط یه نگاه بهشون انداخته بودم
اما الان...
با اونا
خوشحالم
امــــروز خیلی روز خوبی بود...
بعد از ظهر میخوام برم بیرون به پاس خوشحالی امروز
امـــــروز خیلی روز خوبی بود...
خدایا ممــــنون
و عذر به خاطر اون کارایی که میدونی
امــــــروز خیلی روز خوبی بود
دلم میخواد کمکم کنی بفهمم احساساتمو
بفهممشون و بهشون احترام بذارم
این راز قانون جاذبه ست...
امروز روز خیلی خوبیه...مثل همه ی روز های تو...
اما من تونستم امروزتو بفهمم...نه مثل بقیه ی روز ها
می خوام باشی و ببینی...همه چیو
بخواه منو...!!
می خوام برسم به بی نهایتت...
جایی که آخرش بن بست نباشه و
کسی از دیدن شکستت نیشخند نزنه