بسان رود که در نشيب دره سر به سنگ مي کوبد رونده باش
اميد هيچ معجزي ز مرده نيست ، زنده باش . . .
منو نيستم خوش ميگذره؟!!!!...حالا اين دخي ورپريده ملووودي منو ميده دست گرگا بعدش تو هيچي بهش نميگي؟
بعد بهش ميگي دوستشم داري؟
پس من چي؟
بگو منو بيشتر دوس داري وگرنه....!اخجوووون فردا ماه رمضووونه با خودم قرار گذاشتم صبح به همه اس بدم موقع سحري...جاي يكي هم كه پارسال بود و كلي باهم ماه رمضون خوش گذرونديم بخير...هي..ادما چقدر زود عوض ميشن(درد و دل بود)
فرازهائي از نيايش هاي دكتر شريعتي
خدايا! آتش مقدس «شک» را آنچنان در من بيفروز تا همه ي يقين هايي را که در من نقش کرده اند، بسوزند. و آنگاه از پس توده ي اين خاکستر، لبخند مهراوه برلب هاي صبح يقيني، شسته از غبار، طلوع کند.
خدايا! «عقيده» مرا از دست «عقده ام» مصون بدار.
خدايا! به من قدرت تحمل عقيده «مخالف» ارزاني بدار.
خدايا! در برابر هر آن چه انسان بودن و انسان ماندن را به تباهي مي کشاند، مرا با « نداشتن » و « نخواستن » رويين تن کن.
خدايا! مرا به ابتذال آرامش و خوشبختي مکشان. اضطراب هاي بزرگ، غم هاي ارجمند و حيرت هاي عظيم را به روحم عطا کن. لذت ها را به بندگان حقيرت بخش و دردهاي عظيم را بر جانم ريز.
خدايا! به من توفيق تلاش در شکست، صبر در نوميدي، رفتن بي همراه، جهاد بي سلاح، کار بي پاداش، فداکاري در سکوت، دين بي دنيا، مذهب بي عوام، عظمت بي نام، خدمت بي نان، ايمان بي ريا، خوبي بي نمود، گستاخي بي خامي، مناعت بي غرور، عشق بي هوس، تنهايي در انبوه جمعيت و دوست داشتن بي آنکه دوست بداند، روزي کن .
سلام...بابا چي چي زهراروگرگاخوردن...اينملووو بيرحمبازبرگشتخونشون نامهربونشده
بازم همشميخوادباهامدعواکنه...خداياااااا...يکيبياد منوياري کنه...مهستو همادم فروش شدي...چرا اينکاروميکني...