سلاااااااااااااااااااااام امروز ديگه داشت مهلتم تموم ميشد ديدم تهديدت جدي ئه گفتم نيام ميري با پاشا ميريزيد رو همديگه ميايد وبمونو ميترکونيد:دي
خوووووووووووووفي؟!اوول بگم عيدت مبالک...از سر صبح(ساعت 11:دي) همش صداي بعبعي ميشنوووم...دلم واسشون ميسوخه!
من هنوووز بخش مديريت نرفتمااااااا اين عليرضااا رو اين دور و بر نديد؟!خبري ازش نيست!
فک کنم باز داره دوران کمون(دوران نهفتگي!داني که..:دي!) رو طي ميکنه!
فک کنم بايد يه جوري اسيرش کنيم اينجا نگهش داريم...اصلاااااااا نموووووخوام..