اولــــــــــ مهــي بگو ببينم چــزا اينجوري نوشتــي دختــرم:D:|???
پ ن:اعصابم خورد شد الان:(
خوب!!
چــرا ضد حال:))؟
نه نــه ضد حال
حال ميده اکشال نداله:D:P
اونم چهــار طرفه!!!بقول مهــي و رهــا اوهــــــــــــــو!
:))
دوست داشتن عاليه ولي اگه به اخرش نرسه..يا کسي نخواد برسونـــــــــش. . .!:)
همـــــــــــــممم خب
مهــي امروز ادبيات داشتم برخلا سال هاي پيش ک ادبيات حتــي 25 صدم نميومد از بيســـــت پايين نميدونم چرا امسال يجوري دادمش:-S
ابروم پاک ميريــزه:(
به مامان هيچي نگفتم چون سرکوفـــته همـــش حرفاشون. . .!!:|
البته خودم دليلشو ميدونم!!
چون ديـــروز از عالم دنيا هرکي شمارشو داده بود زنگ زدو اومد خونمـــمون!!!
صبح!!!يه نفر سرکار بودو مسخــره بازــــي!!!:D
دوساعت با زهـــرا حرفيدم:-S
10-20 تا اس با زهـــرا!!!
بعد چندتا اس با يکي ديگه(مسخــره بازي:)))))) )
بعد بعضيا اومد خونمونو از توـــي اتــاق محمد به من اس ميـــداد ک مهمون اومده و بيا پذيرايي کن!!!
مگه ولــــــــــــ کن بود:|
:))
منم بش گفتم مهمــون حبيب خداس نه ک من:D:))
بعدش يکي اس دادو برام شارژ گرفته بود:)):D:Dمن چيقد محبوبم:))
بعدش ظهــر خودم به يکي اس دادم!!!
بعد خوابيدمو عصر با صداي موبم ک فلــــــــاني داشت ميزنگيد بيدار شدمو برداشتم:D:-S
30-40 مين حرفيديم:D:D:D
حالا فلانــي کيـــه!؟
برمگيــرده به اون دوست ک سرطــان داشتو البته خودش نبود:D:-S
خوشمــان امــد ولي:-S
:">:D:))
برحال ساعت 7 شروع به درسيدن کردمو تا ساعت 3 شب!!!بامداد!!
بعد 7 بيدار شدمو رفتـــم حمـــومو بعد درسيدم تا 12 و رفتم امتحـــــــــــــان!!!!:|:(
ئه ئه يادم رفت بعضيا ي بعضيا هم گفته بود امروز صبح بيدارم ميکنه ساعت 9 اس داد ک مثلا من بيدار شم!!
ک بيدار بودم:))
هـــي ...
کلا ..!!!!کلا همش به حرفيدن گذشت ديروزم!!
خب خب!!
اخه مهرنوش ميگه نميخوام نميدونم چرا وگرنه ميخوام بخرم
حتي براش درنظرم گرفتم
شايد تو فکر اينه اگه من کادو دادم اونم باس دوماه ديگه کادو بده و نميدونه چجوري کادوشو به من بده:D:|
ولي من ميدونم چجوري بش بدم:))
بذا ببينم چي نوشتم
کپــــــــــي!