بابام از اداره زنگ زده خونه بعداز کلي احوال پرسي ميگه رامين خودتي؟ ميگم: پـــــــــ ن پـــــــــ به سيستم تلفنباک بانک تجارت خوش آمديد. براي پرداخت قبوض شماره 1، براي اطلاع از موجودي حساب شماره 2... گفت زهر مار و قطع کرد. ديدم ظهر عصباني اومد توي اتاق
منم پاي پــــ ن پـــــ بودم گفت اگه يه بار ديگه بگي پــــ ن پـــــ ديگه تو اين خونه نميخوابي...
گفتم: يعني بيرونم ميکني بابا؟ گفت پـــ ن پــــ خونه رو عوض ميکنم!!!