سلام مهرنوش خانم! ميگم باز قاطي کردي؟؟ کي بهت دروغ گفته که اعصابت خورده؟؟ من که نيستم؟؟؟؟چي هستم؟؟ اگه ميگي من تا حالا با هم صادق بودم د بيا بهم بگو از خودم مطمين بشم که مخاطب حرفات من بودم يا....!
ببين صادق اا ببخشيد مهرنوش! يادم رفت چي ميخواستم بگم!!!!
راستي امشب ستايشه.باور کن ستايش نه نه ببخشيد صادق نه چي بود اسمت؟؟؟(آلزايمر رو حال کردي!) مهرنوش هروقت اين ستايش رو ميبينم ياد تو ميوقتم!!! نميدونم چرا !!!!
خوب راستي آپ من عکس داره چطور نمي بينيشون؟؟؟؟؟؟ سه چههار تا هم داره!
ميان ترمو که عاليييييييييييييي دادم! (همش تغلبي!!!!!!!!! حالا قصد دارم خاطرشو تو يه آپ بگم!!)
انقد خوشم اومد تو نظرات گفتي بهم ني ني!!!!!! فرض کن امروز به دنيا اومدم فرداش برم امتحان بدم!!
چقد باحال ميشه! به نظرت خوبه اسم عنوان وبلاگمو بزارم: يادداشت هاي يک پسر ني ني!!!
بعد اينکه هرچي کادو گرفتم مال خودت!!!!
بعد اينکه گفتي : آخه کدوم آدمي به شوخي اين صفات زيبا رو درباره خودش ميگه؟ جواب: من !
بعد اينکه چي شد اخر نظرات ناراحت شدي!!! من درباره خودم آرزو ندارم ولي ارزو دارم تو خوشبخت بشي!
چون دوست داشتي طومار بنويسم برات خودمو کشتم تا تونستم انقد حرف بزنم!!!!