• وبلاگ : GoOokeloOM
  • يادداشت : چشماتو آروم رو هم بذار...حالا وقتشه...صداش بزن...بلند!!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 28 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + رامين 

    امروز ظهر رفتم بيرون براي انجام يه کاري تو آفتاب اونم پياده !

    خلاصه کارم تموم شد و برگشتم خونه

    تو خونه نشسته بودم و زير باد کولر داشتم استراحت مي کردم و يه کتاب رمان ماله درباره ي جنگ جهاني ميخوندم

    يهويي دلم هوس بارون کرد

    دلم يه بارون ميخواست که پاک بشم

    خنده داره !

    هواي آفتابي

    آفتاب داغ و سوزان

    از خدا خواستم که بارون بياد

    يهو رفتم لب پنجره داد زدم ببار !!!

    دو دقيقه نشد که ابرا اومدن و رگبار شديدي زد !

    خدايا شکرت !

    عاشقتم خدا

    جالبه از دوستام پرسيدم همه گفتن خونه ي اونا آفتابه و خبري از بارون نيست !!!!!!!

    راستي دارم ميرم سفر !

    چند روزي نيستم

    پاسخ

    برا منم اين اتفاقا افتاده...خدا خيلي باحاله...منم عاشقشم شديد...خوش بگذره بهت :)