چشماتو آروم رو هم بذار...حالا وقتشه...صداش بزن...بلند!!
دلمــ گــرم خداوندیـست کهــ با دستــان من ، گندم برای
یاکـــریم در خانه می ریزد...!
چهـ بخشـنده خدای عاشقی دارم کهـ می خوانــد مـرا
با آنکـهــ می دانــد گــنهکارم !
دلمـ گــرم است ، می دانم...
بدون لطف او تنهای تنهایم!
ای دوســت ، برایت مــن خـــُـــدا را آرزو دارمـ !
_______________________________________________________
هوووووم...میدونی خدا؟!
این روزا کلا دارم به این فکر میکنم که اصلا هستی پیشم آیا؟نظاره میکنی چه بر من میگذره؟!
حس یه آدمیو دارم که یه اتفاقی براش افتاده
-ماشین زیرش گرفته و غرق خونه و یه خط ِ قرمز تا وسط آسفالت خیابون کشیده شده-
بعد عین فیلمای ماه رمضون سالای قبل،
تبدیل به روح میشه و بدون هیچ احساسی از دور فقط به قیافه خونیش کف خیابون نگاه میکنه
که کلی آدم بالا سرش جمع شدن...
میدونی خدا؟!
این روزا کلا داستان دارم با خودم...درگیرم...تو برزخ گیر کردم...
نمیدونم چرا بهم کمک نمیکنی از این دو راهی خلاص بشم...
من که این همه صدات میکنم...این همه ازت خواهش میکنم..
کافی نیست؟؟!!میدونم میدونم...همه حرفاتو از بَرَم...حوصله ندارم تکرارش کنم دوباره برا خودم!
میدونی خدا؟!
خیلی خسته ام...خیلی...از این همه نامردی...از این همه دو رنگی...از این همه نفهمی...
از خودم...از کارام..از بقیه...از این زندگی پوچم!
خدا داری می بینی دستم بهت نمیرسه،خب بابا چرا یه واسطه تو زندگیم نمیذاری منو به تو وصل کنه آخه؟!
چرا یکی از فرشته هاتو بهم امانت نمیدی باهام باشه،تا آخرش...تا ته تهش...بی منت...
بی ترس اینکه روزی بذاره بره...
هرچند بذاره بره هم چیزی از دست نمیدم...تازه دوباره میشم همینی که الان هستم...همین آدم تو خالی که بودم!
با یه فرق اساسی...اونم یه ضربه جدید -مث ضربه های قبلی که یکی بعد دیگری خوردم و دم نزدم-
میدونی خدا؟!
در جریانی تحملم بالاست...ظرفیتم بالاست...بی جنبه نیستم...
هرکی هرچی از دهنش دربیاد بهم بگه،مث خودش رفتار نمیکنم،
خفه میشم خودش خسته بشه گورشو گم کنه...
ولی خدای من...اگه یکی الان پیدا بشه بگه آره فلانی،چقد مینالی..
تو تنها نیستی،غم نداری..خدا هست،همین بسه،...
همچین میزنم زیر گوشش صداش در نیاد...
د ِ لا مصب،اگه خدارو نداشتم که جام گوشه قبرستون بود...اگه نداشتمش
الان نمیومدم باهاش دردو دل کنم،ازش بخوام پیشم باشه
خستم...چون خودمو گم کردم.خدامو گم کردم...همین!!!
میدونی خدا؟!
جدیدا بنده هات زیادی رو اعصابن...فکر میکنن فقط خودشون آدمن
یه کاری بکن همینجوری مث قبل سکوت اختیار کنم،چیزی بهشون نگم
میدونی خدا؟
از عالم و آدم د ل گ ی ر م...دستام بسته ست...خون به مغزم نمیرسه
نزنم یه کاری دست خودم بدم...شانس نداریم که...از هر دو دنیا رونده و مونده میشیم
میدونی خدا؟!
برام مهم نیست اگه کسی بیاد اینارو بخونه بگه چقدر دپرسم..
چون میدونم نیستم...اینام یه روزی میگذرن...منم که تا تونستم ، از جونم مایه گذاشتم
بقیه رو شاد کنم و تا آخرش هرجایی باهاشون باشم..حتی اگه حس یه طرفه بود
خدا،به خداییت قسم،داری می بینی که راست میگم...هیچ وقت پا پس نکشیدم،
پ یه لطفی بزرگی خدایی در حقم بکن،یکی مث خودم به من عنایت بفرما :دی!
میدونی خدا؟!
دلم مهمونی میخواد...چرا این فامیلای ما یه شب افطاری دعوتمون نمیکنن؟؟دهععع :دی
میدونی خدا؟!
چند شبه سحر تنهایی پا میشم...بنا به دلایلی...ولی حس باحالیه
ممنووووون بهم ارادشو دادی بتونم روزه بگیرم.ممنون خدا جونم
میدونی خدا؟!
یه جایی گیر کردم...راهشو بم نشون بدی ممنون میشم!میخوام برسم.پس بهش میرسم.مگه نه؟
هدفمو میگم...بهم قدرت بده بتونم یه نفس برم جلو و کم نیارم
میدونی خدا؟!
دلم بی تابی میکنه واسه شب قدر...
چند شب دیگه شبای احیا شروع میشه...
ممنون اینارو ازم دریغ نکردی میتونم تو این مهمونی باشم
کمکم کن نهایت استفاده رو ببرم...یاد شبای احیای سالای پیش میفتم،حس خوبی بهم دست میده
شکرت...!
میدونی خدا؟
یه حسی دارم...نمیدونم چیه...نمیدونم آخرش چه میشه...ولی چند روز دیگه تولدشه!کاری هم از دستم بر نمیاد
کاش...هیچی. . . :(
میدونی خدا؟!
دلم معجزه میخواد...دلم روزای خوب میخواد...دلم حسای قشنگ میخواد...دلم پرواز رو ابرارو میخواد...
دلم فوت کردن قاصدک میخواد...دلم حرم امام رضا میخواد...دلم بارون میخواد...
دلم خیس شدن و پاک شدن میخواد...دلم خنده های از ته دل میخواد...
دلم یه دوست خوب و همیشگی میخواد...دلم یه آغوش گرم میخواد...دلم...
فقط تورو میخواد!!
1. هوووووورا تبریک میگم المپیک و بهداد سلیمی جونو ( :دی) و اینا...دیشب خیلی خوش حال بودم...خیلی :)))
2. شب قدر :(...کاش یکم حال و هوای پارسالو داشتم...یکم فقط :(