سفارش تبلیغ
صبا ویژن

GoOokeloOM

صفحه خانگی پارسی یار درباره

دوست جون

    نظر

*تولدش مبارک*

دوست جون به توان 29

_______________

پی نوشت: از یکشنبه امتحانام شروع میشه تا بیست و پنجم.شاید کمتر بیام نت.اما میدونم که حتما میام

برام دعا کنین که به خوبی پاسشون کنم.ایشالله همه اونایی که امتحان دارن،موفق باشن

 


چرا؟

    نظر

اولا سلام...

دوما:

من می خوام برا یه مدت یعنی تا وقتی که جواب سوالامو پیدا کنم برم...

اولا که اومده بودم نت با اسم واقعی خودم کامنت میدادم...

بعد از یه مدتی که با وروجک این وبلاگو ساختیم...شدم ماه تیکه

همین جا از نفس جوووووووووووووون تشکر می کنم که خیلی کمکم کرد!

و یه تشکر خیلی خیلی خیلی مخصوص از دوست خوبم وروجک!

بعد از یه مدتی که خیلیا رو لینکیدیم...

وبلاگ بنویسیم عشق بخوانیم مزخرف (مغرور) رو دیدم و خوشم اومد

ازش خواستم که تبادل لینک کنیم...

که نمیدونم چی شد باهام سر جنگ رو باز کرد و بازهم نمیدونم چی شد که باهام آشتی کرد...

بعدش نوبت تمام زندگی من (مسکو) شد اما خب اون هم....

بعدش هم یادداشت های یک پسر شکلاتی (محمد) ...

بعدش هم ستایش (رضا)...

در تمام این مدت و در ابتدا من مطمئن هستم که چیزی نگفتم که باعث شده باشه اون ها ازم ناراحت بشن...

به هر حال

الان من کم کم دارم متوجه میشم که تو این وبلاگ دیده نمیشم و نمیدونم چرا؟

نمیدونم که چرا نمیتونم دوست پیدا کنم و ...

نمیدونم که باید چیکار کنم و...

من می خوام برم و وقتی که جواب سوالاتمو پیدا کردم برگردم...

پس

فعلا

خداحافظ


دوست داشتن

    نظر

دنیا را بد ساخته اند ...

کسی را که دوست داری ، تو را دوست نمی دارد 

 کسی که تو را دوست دارد ، تو دوستش نمی داری

اما کسی که تو دوستش می داری و او هم تو را دوست دارد

به رسم و آئین هرگز به هم نمی رسند

و این رنج است

****************

در نهان ،

 به آنانی دل می بندیم که دوستمان ندارند

و در آشکارا ،

از آنانی که دوستمان دارند غافلیم

شاید این است...

دلیل تنهایی ما

*****************

آن کس را که دوست دارید ، آزاد بگذارید

اگر متعلق به تو باشد ، به پیش تو باز می گردد

وگرنه از اول هم برای تو نبوده است

*****************

می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند

ستایش کردم ، گفتند خرافات است

عاشق شدم ، گفتند دروغ است

گریستم ، گفتند بهانه است

خندیدم ، گفتند دیوانه است

دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم

*****************

خداوندا نمی دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است

چه زجری می کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است

                                   (دکتر شریعتی)

***********************************

دور و ورم شلوغه اما از درون تنهام

هنوز کسی رو پیدا نکردم که تنهاییمو پر کنه و منو دوست داشته باشه

شایدم باشه و من خبر ندارم

چه حس بدیه..حس نیاز...نیاز به اینکه برای کسی مهم باشی و دوسٍت داشته باشن

چقدر راحت دوستی ها از بین میره و دو نفر خیلی سریع بعد از مدت ها رفاقت با هم غریبه میشن.امروز اینو به وضوح دیدم

برای آدما متاسفم...آدمایی که فقط اسمشون آدمه..

تنهام..نمیدونم چرا میام نت..نمیدونم چرا وبلاگ دارم..نمیدونم چند تا دوست صمیمی دارم..نمیدونم برای چند نفر دوست خوبی بودم..نمیدونم به چند نفر بدی کردم..نمیدونم واسه چی دارم زندگی میکنم...نمیدونم

فقط میدونم که...خسته ام.خیلی خیلی خسته...